Tuesday, October 12, 2004

قصه زندگی

تو دریا اگه یه قطره نباشه دریاهه نابود نمیشه ولی اگه اون قطره نباشه یه قطره دیگه میاد جاش.. اون وقت یه قطره دیگه میره جای اون یکی و همین جوری ادامه پیدا میکنه تا جای همشون عوض شه! خیلی خداست .. وجود من شاید سرنوشت همه آدمای بعد منو تغییر بده.. یه جوریه.. اینکه چقدر در عین کوچیکی بزرگیم.. چقدر یکی هستیم.. اگه مامان من با بابام ازدواج نمیکرد زندگی آدمای نزدیک من و آدمای نزدیک اون آدما چقدر عوض میشد. خیلی باحاله وقتی فکر میکنم زندگی یه سیاه پوست که یه زبون دیگه حرف میزنه میتونه چقدر تو سرنوشت من تاثیر بذاره.. و وقتی احتمالات تو هم ضرب میشه عدده مخرجه انقدر کوچیک میشه که وجود هر چیزی به نوع خودش معجزست.. فکر میکنم من احتمال تحقق یافته 1 در میلیاردم..شاید اگه صد سال پیش یه ملاقات کاملا اتفاقی شکل نمیگرفت من نبودم!.. در نهایت احساس میکنم همه اینایی که تو کلاس نشستن یه بخش کوچیک و در عین حال بزرگن که روی همه هستی تاثیر میذارن.. و خوبیش هم اینه که باز ماها میتونیم احساس اینو داشته باشیم که میتونیم جهت بدیم..

No comments:

Post a Comment